۱۳۸۹ بهمن ۱۲, سه‌شنبه

مستربيت

مستربیت برای من دنیایی‌ست متفاوت و مستقل از س‌ک‌س. از اول این‌طور نبود، تمام نوجوانی زیر فشار ناآگاهی خودم و نکوهش جامعه‌ی ناآگاه‌تر از خودم این کار را می‌کردم و زجر می‌کشیدم و در اندوه و نگرانی دست و پا می‌زدم. آن زمان دو اشکال بزرگ وجود داشت، مستربیت مذموم بود و سک-س دور از دسترس، اما هدف از هر دو کار یکی بود، آرامش تن، کار دیگری بلد نبودند. حالا داستان کمی فرق کرده، آن عادت به‌اضافه‌ی تمام آگاهی‌های حیاتی و حذف عذاب وجدان تبدیل به یک نهان محبوب در زندگی یک نفره‌ی من شده، حالا سک-س یک کار می‌کند و مستربیت یک کار دیگر، هر دو یک کار می‌کنند، اما هر کدام کاری دیگر.
من نفهمیدم که کارگردان امریکن‌بیوتی چه هدفی را از نشان دادن صحنه‌ی مستربیت کذایی دنبال می‌کرد، اضمحلال یک شخصیت؟ از دست رفتن یک رابطه‌ی زناشویی؟ اما این را فهمیده‌ام که گاهی دوست دارم دهن‌کجی کنم به تمام پیش‌فرض‌های مزخرفشان، چه ایرانی، چه امریکایی. دوست دارم به حریم یک نفره‌ی خودم و تنم بخزم و صرف‌نظر از این که کسی را برای شریک شدن در رختخوابم سراغ دارم یا نه، از تنم لذت ببرم.

آقاي كلوزر