۱۳۹۱ دی ۱۸, دوشنبه

جانکاه یعنی این‌که چیزی، از جان تو کم می‌کند. شنیدن بعضی جمله‌ها جانکاه است. مثل وقتی که بعد از پیچ و تابی طولانی، داریم توی تخت‌خواب در سکوت سیگار می‌کشیم، شقیقه‌های من هنوز خیس از عرق است، تو هفته‌ی بعد داری می‌روی کیلومترها دورتر و ناگهان برمی‌گردی به من می‌گویی: «دلم برایت تنگ می‌شود.»

جانکاه یعنی همین.

 
آقای کازابلانکا

 

۱ نظر:

  1. منبع؟
    اگر وبلاگ "پیاده رو" است یا هر جای دیگر بنویسید.

    پاسخحذف