دیدید بعضی آدمها خیال میکنند خودشان بیشتر از پارتنرشان
با پارتنرشان خوابیدند. مثلن محکمتر خوابیدند؟ خودشان را بیشتر تکان دادند؟ بالا
بودند؟ کالری بیشتر مصرف کردند؟ هیچ معلوم نیست علتی که اینها بیشتر از پارتنرشان
ثکص داشتند، چیست.
یعنی منظورم به گذشتهی آدمها نیست. منظورم دو نفرِ مشخص،
با همدیگر است. بعد یکیشان یکطوری حرف میزند انگار خودش مثلن خیلی بیشتر آنجا
بوده. نمیدانم. تو مغز خودش بیشتر فاعل بوده؟ بیشتر قدرتش را اعمال کرده. چی بهشان حمله میکند که گاهی اینجور میشوند که آره. "من" (من محکم و بلند و خالی از نفر دوم) با فلانی
خوابیدم. خب فلانی هم همانقدری که تو با او خوابیدی با تو خوابیده است دیگر. ها؟ آدم
نمیگوید ما؟ یا یک چیزی را من این وسط نمیفهمم؟
بعضیهاشان اینطوریاند که وقتی با یک نفر خوابیدند، انگار
بهش لطف کردند. نمیدانم باید براشان دستهگل فرستاد. نمیدانم. تاج؟ تاج گل باید
بفرستیم براشان؟ خب خودت هم بودی. دیدی چی شد دیگر. این چه طرز تعریف کردن است؟
بعضیها هم یک حالتی تعریف میکنند که انگار میخ را کوبیدند
و سند را زدند و بهبه. چه وضعیتیست؟
دور افتخار.
یعنی من میفهمم که مثلن یک وقتی یکی خیلی از یکی دیگر خوشش
میآید، بعد با هم میخوابند بعد آن کس توی کلهی خودش قهرمان میشود و با خودش حال
میکند و اینها اما من فکر میکنم، تنها حالتی که یک نفر بیشتر با یک نفر دیگر
خوابیده است، تجاوز است.
از آنجایی که آدمهای تجاوزیای نیستیم ما یا من دوست دارم
اینطوری فکر کنم. بیایید ادبیاتمان را درست کنیم سر سال نویی. بیایید هم را
نخوریم. بیایید مواظبتر از چیزهای خصوصی زندگیمان حرف بزنیم حالا که داریم پرده
را کنار میزنیم، یک مقدار حساستر رفتار کنیم. نه اینطوری که انگار یک طرف قضیه
جز اشیا بود. برای خودتان و شعورتان خوب نیست.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر