بار دومی بود که شب پیشش بودم. حرف زدیم و شراب نوشیدیم و خندیدیم و آهنگ گوش کردیم و خوابیدیم. آدم جدید و جذاب. تن جدید و جذاب ... صبح یکی از حولههاش را داد که دوش بگیرم قبل از بیرونرفتن. مسواک نویی را هم داد دستم و گفت که برای من خریده و اصلاً خوب است که بگذارمش در جامسواکی توی حمام. خیلی سوئیت. زیر دوش به شبهای احتمالی بعدی که پیشش خواهم ماند فکر میکردم و نیشم باز بود. «صبح روز بعد»ی داشتم شاد.
خانم بل دو ژور
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر